فلک از کار و کردارت نشادم
پشیمونم که از مادر بزادم
نظرات شما عزیزان:
hami
ساعت8:37---2 دی 1391
یشب مهمون داشتیم ، یه بچه ی ۴-۳ ساله هم داشتن!
بچه که چه عرض کنم ، زلزله هفت ریشتری!
از کله ی سحر دارم پس لرزه هاشو جمع میکنم ، هنوز تموم نشده!
والا ما که بچه بودیم ، همون اول که میرفتیم جایی مامانمون میگفت
“نمیدونین چه بچه ی خوب و آرومیه”!
ما هم گیر میکردیم تو رودرواسی تا آخر مهمونی
میشستیم یه گوشه گلای قالی رو میشمردیم که حرفِ ننه مون زمین نیفته!
اصلا نسلِ بامرامی بودیم ….جزغاله شدیم …حیف
.
hami
ساعت7:14---29 آذر 1391
سلام عزیزم مطالبت مثه همیشه و مثه خودت یه دونه بود فدات شم
پاسخ:mer30 dadash hami nazare lotfete
|