نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





معرفي نامه

 سلام به همه ي دوستان گل و دوست داشتني خودم من اين وبلاگ و درست كردم تا دردلا و شايد خاطراتمو در شعرو دكلمه براتون بگم از دروغ و منت و دورو بودن بد جوري بدم مياد اخلاق نسبتا خوبي دارم و اگر با كسي دوست شم از جونم واسش مايه مي زارم خيلي دل نازكم و زودي دلم مي شكنه و خيلي زود ناراحت مي شم عاشق بارونم و وقتي بارون مياد انگار دارم به تمام آرزو هام ميرسم اميدوارم لحظات خوبي رو تو وبلاگم داشته باشين. 

 


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 18:54 | |







دل شکسته


[+] نوشته شده توسط amir_ali در 22:51 | |







رمان لحظه هایه دلواپسی قسمت 2

سلام !

 

اینم از قسمت دوم رمان لحظه هایه دلواپسی !

 

اومیدوارم خوشتون اومده باشه تا اینجا !

 

یه نظر هم بزار منم بیام بهت سر بزنم میای میری بدونه نظر !!!!!!!

 

با تشکر !

 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط amir_ali در 14:58 | |







رمان لحظه های دلواپسی،قسمت اول

آرامسلام دوستان من امیر علی نویسنده جدید وبلاگ !!!

میخوام براتون یه رمان قشنگ بزارم اومیدوارم خوشتون بیاد !!

نظر هم یادتون نره ممنون میشم !

 

خلاصه :       

 

 

پارسا پسر عمو و البته پسر خاله ی پروا بعد از سالها از خارج به ایران باز میگرده . او با وجود جوان بودن بک جراح زیر دست و موفقه . پروا در رشته ی پرستاری به تازگی فارغ التحصیل شده و مشغول به کار در بیمارستانه و از قضا در همون دیدار اول دلخوری کوچیکی بین این دو نفر پیش میاد و همین باعث میشه پروا حسابی حرص بخوره و بخواد تلافی کنه .....

رمانش هم طنزه هم کل کل داره و هم عاشقانه است 

و اخرشم خوب تموم میشه ...

 

نویسنده : مریم  

 

نظررررررررررررررررررررررر!!!!

 

برای خواندن رمان بر رویه ادامه مطلب کیلید کنید !                                                 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط amir_ali در 18:59 | |







مطلب ارسالی ازAMIR_ALi

 همیشه میترسیدم تو را از دست بدهم ، همیشه میترسیدم رهایم کنی ،مرا تنها بگذاری

اما…. تو آنقدر خوبی، که به عشق و دوست داشتن وفاداری

که حتی یک لحظه نیز فکر نبودنت را نمیکنم

همین مرا خوشحال میکند ، همین مرا به عشق همیشه داشتنت امیدوارم میکند


[+] نوشته شده توسط amir_ali در 5:54 | |







بغض

سراپا بغضم


کسی را فراموش نکردم


اما...


خودم فراموش شدم


ناله هایم تلخ است 


بغض تنهایی من را تو نخواهی فهمید


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 5:14 | |







خیلی تنهام

خیلی تنهام

خیلی وقته که دلم میخواد پیش خدا برم

از زمین دل کندم و اون بالا بالاها برم

آخه اینجا هیچ کسی عاشق آدم نمیشه

اگه هم عاشق بشه لایق آدم نمیشه

یکی عاشقت میشه میگه که خیلی با حالی

آخر کارش میفهمی عمریه سر کاری


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 23:57 | |







واسه توهه

 

 


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 18:13 | |







حرفای شایان کوچولو


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 18:6 | |







نامردی

در این بازار نامردی به دنبال چه می گردی؟ .....


نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی ......


برو بگذر از این بازار ، از این مستی و طنازی .....


اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 17:29 | |







ماه مبارک رمضان بر همگی مسلمانان مبارک باد

قرار داشتیم به قرب الهی برسیم نه به دختر پسرای تو خیابون و دانشگاه و سایت

قرار بود جانشین خدا "خلیفه الله" باشیم نه جانشین شیطان

قرار بود برای خدا عبادت کنیم نه برای شیطان تبلیغ!

مراقب باش خوبی تو طناب شیطان نشه و به گردن کسی نیوفته!

قرار بود سیرت زیبا داشته باشیم نه به دنبال صورت زیبا باشیم!

به خودمون بیایم!

کسی از آسمون نمیاد مارو بگیره و بذاره توی صراط مستقیم..

خودمون باید رو به خدا حرکت کنیم!

پس رو به راه باش نه رو به بیراه...!


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 20:36 | |







کم توقع

 چقـــدر کم توقع شده ام ….

نه آغوشت را می خواهـــم ، نه یک بوســـه نه حتـــی بودنت را …

همیـــن که بیایــی و از کنـــارم رد شوی کافی است…

مرا به آرامش می رسانــد حتــی اصطکــاک سایه هایمـــان …


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 1:50 | |







مطلب ارسالی از★★AMiR★★

 تــو هنـــوز...


بــا تمـام نبـودنت...

تنهــا پنــاهگــاه مـن...

از ایـــــن آدمهــــــایـــی...
 

[+] نوشته شده توسط در 1:15 | |







تنهایی

 تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست

تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کرده ام

......تنهایی را دوست دارم زیرا

در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست

و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد.


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 14:52 | |







یادته؟؟؟

 خدایا ! یادته ؟؟؟؟

اومدم پیشت و اروم گفتم که من اینو میخوام !

تو گفتی ولش کن ،یکی بهترشو واست کنار گذاشتم !

پامو کوبیدم و گفتم :فقط اینو میخوام .

گفتی : نمیشه اخه... قولشو به یکی دیگه دادم . .

.....خدایااااااااااااااا........با تو بودنم آتیشم زد


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 14:44 | |







غم زده

باختم در عشق اما

باختن تقدیر نیست------------------------ساختم با درد تنهایی

-----------------------------------

----------------------------

مگر تقدیر چیست؟

خسته ام از این زندان ----------------------که نامش زندگیست

...پس قشنگی های دنیا دست کیست؟

دلم  100 بار از دستت

شکست  چیزی نگفتم اما-----------------------------یه بار دلتو شکستم

واسه همیشه گفتی

خدا نگهدار اره این----------------------------------------رسمش نبود بی انصاف...


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 21:27 | |







خداحافظ

  خداحافظ همیشه سخت ترین کلمه است برای بازگفتن...

بر لب که بیاید دیگر باید رفت ! ...

می روی ؟


 

اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده است

نه اینکه می­شه باور کرد دوباره آخر جاده است

خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها

بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا

 

 از زندگیت بیرون میروم برای همیشه

مثل همیشه عقربه ها نمیزارن حرف بزنم .

 

خیلی دیره . میدونستم دیر میشه . اینو از همون سلام اول فهمیدم

 

تا دیر نشده خداحافظ . . .

 


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 20:53 | |







مگه دوست ندارم

   میگم خداحافظ

که تو چشم تر کنی و بگی کجا؟ مگه دست خودته این اومدن و رفتن؟

که سفت بغلم کنی و بگی هیچ رفتنی تو کار نیست "همین جا" به دلتاشاره کنی

"جاته تا همیشه"

آخر سرشم محکم بگی شیر فهم شد؟؟؟

منم دل ضعفه بگیرم از این دوستانه های قشنگت گاهی خداحافظ

یعنی نزار برم دستمو بگیر منو بچسبون به سینت و بگی مگه شهر هرته

مگه من میذارم بری مگه من

دوست ندارم


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 20:49 | |







خدایا دوست دارم

خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا

 

همیشه فکر می کردم چون “گرفتارم” به “خدا” نمی رسم
ولی حالا فهمیدم چون به “خدا” نمی رسم، “گرفتارم”

.
.

خدایا
در ۲ راهی زندگی ام
تابلوی راهت را محکم قرار بده
نکند که با نسیمی راهم را کج کنم . . .

.
.

من خدایی دارم ، که در این نزدیکی است
نه در آن بالاها
مهربان ، خوب ، قشنگ
چهره اش نورانیست
گاهگاهی سخنی می گوید
، با دل کوچک من،  ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد ، او مرا می خواند ، او مرا می خواهد …


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 22:47 | |







سوال سوال

اگه من خاک باشم و تو سفالگر ، ازم چی میساختی ؟


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 22:34 | |







چرا حس می کنم هستی کنارم؟

چرا این رفتنو باور ندارم؟

چرا گم می کنم روزو شبا مو؟

چرا حس می کنم داری هوامو؟

چرا هستی میونه خواب و رویام ؟

چرا پر می شی تو حرم نفس هام؟

دارم نفس نفس نبودنت رو کم میارم

می خوای بری تو رو به این ترانه می سپارم .. ولی نرو ..نرو.. بمون

نرو که جز تو چاره ای به جز خودت ندارم.

نرو بمون نرووو بمون نروووووووو بمون کنارممممممممم.

اخه ترانه هام همش بهونتو می گیرن

اگه بری همه کهنه میشن بی تو میمیرن

اگه بری چشامو پشت جاده جا میزارم

اگه بری خوده بارون میشم برات می بارم

دارم نفس نفس نبودنت رو کم میارم

می خوای بری تو رو به این ترانه می سپارم .. ولی نرو ..نرو.. بمون

نفسم برید به خدا نمی خوای بیای؟؟؟


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 22:57 | |







گاهی...

گاهی دلم میخواد, وقتی بغض میکنم,

خدا از آسمان به زمین بیاد, اشک هامو پاک کنه, دستم را بگیره و

بگه: اینجا آدما اذیتت میکنن؟!!!

بــیـــا با خودم بـــبـــرمـتــــــــــــــ...


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 12:40 | |







دل

سلام خدا جون !!!ببخشید مزاحمتون شدم . میشه این دل منو عوض کنین؟ببخشیداا!!! این جنسش خوب نیش خیلی زود تنگ می شه . می شکنه . پر می شه . می گیره .خسته می شه . می سوزه ... اگه میشه یه دل میخوام که به این زودیا تنگ نشه !!! جنسش هم نشکن باشه و نسوز!!! حسابی هم جا دار باشه. و به این زودیا پر نشه از غم و غصه . مرسی خدا جون .بازم می بخشید!!!



[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 11:59 | |







 

 درد داره کسی تنهات بذاره که به جرم با اون بودن همه تنهات گذاشته باشن


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 11:11 | |







...دلم برای کسی تنگ است

 

دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند

 

   دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد

 

   دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد

 

   دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده

 

   دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است

 

   دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است

 

   دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است

 

   دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست

 

   دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون تا است

 

   دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ دل تنگیهایم است

 

    دلم برای کسی تنگ است


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 23:44 | |







بازباران


 باز باران!!!

باز باران.... با ترانه می خورد بر بام خانه، خانه ام کو؟؟
 
روزهای کودکی کو؟؟

فصل خوب سادگی کو؟؟

یادت آید روز باران؟؟

گردش یک روز دیرین...؟؟

پس چه شد دیگر کجا رفت؟؟

خاطرات خوب و رنگین در پس آن کوه بن بست...

در دل کوه، کودک خوشحال دیروز، غرق در غم های امروز...

یاد یاران رفته بر باد... آرزوها رفته بر باد... باز باران...

می خورد بر بام خانه... بی ترانه... بی بهانه... شایدم گم کرده خانه..

 


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 22:57 | |







نمایش

...این روزهایم به تظاهر می گذرد

تظاهر به بی تفاوتی

تظاهر به بی خیالی

...به شادی

...به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست

...اما

چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"

 


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 22:22 | |







پشیمونم

 فلک از کار و کردارت نشادم

 پشیمونم که از مادر بزادم

 


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 13:14 | |







سوال

 اگه با اطمینان یه چیز یو از خدا بخوای خدا اونو بهت میده؟؟؟


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 13:10 | |







اگه عشقی دیدی سلام منو بهش برسون

 برای عشق تمنا کن ولی خار نشو. برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده . برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر . برای عشق وصال کن ولی فرار نکن . برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه


[+] نوشته شده توسط nadiya nourozi در 14:56 | |



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد